پارت هجده

زمان ارسال : ۳۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

تمام شبی را عزتی و نوعروسش توی حجله بودند نشستم و فکر کردم. از آن بهت ده روزه بیرون آمده بودم. تا به آن روز فکر می‌کردم زن گرفتن عزتی کابوسی تلخ است. اما تا دیدم که دست تازه عروسش را گرفت و به خانه آورد فهمیدم حقیقتی‌ست هزار بار تلخ‌تر از کابوس.
به خود گفتم: نازخاتون ببین که روزگار با دسیسه عمه پست‌فطرتت حقت را دزدیده، می‌توانی بنشینی و زانوی غم بغل بگیری و مسخره سر و همسر شوی، می‌تو

269
47,400 تعداد بازدید
293 تعداد نظر
59 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    10

    عالییی🤩

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    ممنونم

    ۱۰ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    ممنونم

    ۱۰ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    ممنونم

    ۱۰ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏👏👏👌💐

    ۱۱ ماه پیش
  • آرزو رضایی انارستانی | نویسنده رمان

    ❤❤❤

    ۱۰ ماه پیش
  • اسرا

    00

    اگه بچه داربشی که طوباخوش یمن میشد واقعاافکارچقدرمنفی نگرن

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید